۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

از تی شرت تکراری "زاکربرگ" تا یقه سه سانت "جابز"
اخیرا در شبکه های اجتماعی و بسیاری از رسانه های جهان موضوع تی شرت "مارک زاکربرگ" مدیر عامل شبکه فیسبوک تبدیل به بحث روز شده است.
آفتاب: زاکربرگ خود در یک برنامه پرسش و پاسخ به این سوال که آیا تی شرت دیگری ندارد و چرا یک تی شرت را در بسیاری از مراسم ها به تن می کند، چنین پاسخ می دهد:" این کارها وقت گیر است و انرژی می برد . اینکه چه لباسی بپوشم یا برای صبحانه چه تهیه کنم انرژی آدم را می گیرد . ما مشغول مدیریت یک شبکه بزرگ بین المللی (فیسبوک) هستیم و تلاش داریم هدف خود را که عضویت هر چه بیشتر مردم جهان در این شبکه است ، محقق کنیم. من چندین تی شرت دارم اما با یک رنگ واحد. ...استیو جابز نیز همیشه یک لباس واحد مشکی به تن داشت و همیشه شلوار جین می پوشید. شاید این رفتارم الگو پذیری از جابز باشد."(نقل به مضمون)

این سخنان پاسخ یک کارآفرین مبدع است که ثروت امروزی خود را مدیون ایده بکر و خلاقانه خود است.

زاکربرگ یک مدیر جوان و خلاق است و سبک زندگی خاصی دارد. او بر خلاف ثروت چند میلیاردی اش که او را به عنوان یکی از جوان ترین ثروتمندان دنیا مطرح کرده است ، زندگی ساده ای دارد . شاید ازدواج زاکربرگ که همین چند وقت پیش بود یاد همه باشد . مدیر عامل بزرگ ترین شبکه اجتماعی جهان و یکی از ثروتمندان جهان به رغم ازدواج های پر زرق و برق و پر خرج  برخی از "سلبریتی ها" یا شاهزاده ها که شاید بسیار کمتر از زاکربرگ ثروت دارند، به سادگی برگزار شد و عروس و داماد مراسمی ساده برگزار کردند.


شاید زاکربرگ را بتوان در سبک زندگی و پوشش با "استیو جایز" مدیرعامل سابق کمپانی "اپل" مقایسه کرد. جابز یکی از الگوهای رفتاری و مدیرانی است که قطعا زاکربرگ از او برای زندگی و ایده مدیریت خود الهام گرفته است.

جابز را همه با لباس تی شرت مشکی یقه سه سانت که از سال 1997 همواره  بر تن داشت می شناسند. به نظر می رسد زاکربرگ نیز می خواهد راه جابز را در ساده زیستی و عدم توجه به ظواهر و پوشش طی کند.

جابز خود در خاطراتش گفته بود الگوی نوع پوشش ساده خود و کارمندان شرکت اپل را از شرکت سونی در ژاپن گرفته است.

جابز در دهه 1980 سفری به ژاپن داشت و از کمپانی مشهور سونی بازدید کرده بود . در آنجا چیزی که توجه جابز را جلب کرده بود لباس یونیفرم گونه و یکسان کارمندان سونی بود.

جابز دلیل این نوع پوشش یکسان و ساده را از "آکیو موریتا" مدیر سونی می پرسد و مدیر سونی در پاسخ می گوید:  " بعد از جنگ جهانی دوم، ژاپنی ها لباس نمی پوشیدند (احتمالا به دلیل فقر گسترده اقتصادی) و به همین خاطر شرکتها به کارگران خود چیزی می دادند که به تن کنند. به این ترتیب در طول سالها پوشیدن یونیفرم به یک سبک تبدیل شد، روشی برای پیوند زدن کارمندان به هم. این گونه یکی از دغدغه های کارمندان برای انتخاب نوع پوشش نیز رفع شد و کارمندان انرژی خود رابه جای صرف در انتخاب نوع پوشش و ظواهر روی کار متمرکز می کنند."

جابز از این ایده خوشش می آید و تلاش می کند این ایده را در شرکت "اپل" اجرایی کند. او نزد " ایسی میاکه" طراح لباس شرکت سونی می رود و از او می خواهد لباسی برای او طراحی کند. نتیجه طراحی همان لباس مشکی یقه سه سانت معروف بود و یک شلوار جین و یک کفش کتانی که جابز تقریبا تا اواخر عمر خود در همه نوع مراسم  همواره بر تن داشت.

جابز برای مدتی شرکت اپل را ترک می کند و در نهایت در سال 1997 در بازگشت مجدد خود به این شرکت با لباس ساده طراحی شده از سوی میاکه ظاهر می شود. جابز تا آخر عمر خود که مدیر عامل " اپل" بود (مهر ماه 1390) از همین نوع و فرم لباس ساده می پوشید.

شاید زاکربرگ مدیر شرکت فیسبوک نیز می خواهد راه جابز را ادامه دهد. فیسبوک روز به روز گسترش می یابد و ارزش بیشتری پیدا می کند و همزمان کارمندانش روز به روز بیشتر می شود.


زاکربرگ امروز یک کار آفرین جهانی است که به اقصی نقاط عالم می رود و با عالی ترین مقامات سیاسی کشورها دیدار و گفت و گو می کند، اما همواره سبک پوشش ساده ای دارد. هر چند هنوز زاکربرگ به یک قالب واحد در نوع پوشش نرسیده است اما غالبا با تی شرت های ساده به ویژه یک نوع تی شرتی که اخیرا پوشیدن مداوم آن مورد توجه رسانه ها قرار گرفته در انظار عمومی ظاهر می شود.

 مدیرانی که دنیا را تغییر می دهند حتما و یقینا به درجه ای از اعتماد به نفس و عبور از خود می رسند که به چیزی فراتر از امور جزئی همچون انتخاب نوع پوشش و زرق و برق و.. می اندیشند. آنها به آینده شرکت خود و آینده جهان می اندیشند و برای آن برنامه ریزی می کنند. آلبرت اینیشتین نابغه فیزیک نیز که جهان را تغییر داد همواره یک نوع خاص و ساده از لباس برتن  می کرد.


مدیرعامل فیسبوک در سفرهایی که دارد دائما این دغدغه را در صفحه شخصی خود در فیسبوک به اشتراک می گذارد که چه تعدادی از مردمان جهان هنوز به شبکه اینترنت به طور عام و به شبکه فیسبوک به طور خاص دسترسی ندارند و او و شرکت تحت مدیریت او باید با همکاری با دولت ها و دیگر نهادهای بین المللی ، روز به روز دامنه شمول دسترسی به اینترنت و شبکه های اجتماعی - اینترنتی را گسترش دهند؛

 حالا در این میان پرسیدن این سوال که زاکربرگ چه می پوشد یا نمی پوشد، بیشتر به درد کلیک خوردن و مخاطبان عام رسانه ها می خورد و قطعا مدیر بزرگ ترین شبکه اجتماعی جهان شاید به همان اندازه ای هم که گفته به این مساله توجه نداشته باشد. شاید زاکربرگ حتی چند روز به طور مداوم و پشت سر هم یک تی شرت را بر تن کند و شاید آن را نشوید، اما قطعا هر روز اطلاعات مربوط به گسترش دامنه شرکت و مشکلات کارمندان شرکت را جویا می شود وقت خود را صرف این قبیل کارها می کند.

ناهار خوردن مارک زاکربرگ بنیانگذار فیس بوک و همسرش در سفر ماه عسل به ایتالیا

برگرفته از سایت http://aftabnews.ir

۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

image 504

در تصویر سازی تنها صدای کلمه و تصویری که برای ان میسازید مهم است املای کلمه رو خودتون باید یه جوری حل کنید
tact
تلفظ  تکت با فتحه ت و سکون ک
ترجمه  توانایی در بیان سخن کاردانی تدبر
تصویر  طنز اگر تکت را نزدیک به کلمه تاکتیک در شطرنج فرض کنیم  دوست خنگ شطرنجبازتون را تصور کنید توانایی خاصی در  بیان و سخن داره  وبه خوبی تاکتیک های شطرنج و میگه اما در چند حرکت مات میشه فقط توانایی در بیان سخن داره
یادش بخیر یه نفر داشتیم اینجوری خخخ
3-jealous
تلفظ جلس
تصویر طنز
تصور کیند در جلس امتحان نشستید و هیچی بلد نیستی از طرفی حسودی میکنید که داداش شما هم که درجلسه است امتحان خوب بده پدرت اون بیشتر از شما دوست داشته باشه پس درهمون جلس ه  برگه اش یواشکی خط خطی میکنی خخخخ

504 image

2-keen
ترجمه  تیز مشتاق شدید  حساس
تلفظ کین
 تصویر طنز تصور کنید ازتوپ فوتبال کینه  شدید به دل گرفتی و با جاقوی تیز مشتاق هستید که اون پاره بکنید اخه شما به گل خوردن خیلی حساسید
-----------------------------------------------------------------------------

504 imgae

1-Abandon
تلفظ = ابندن
ترجمه ترک کردن دست کشیدن
تصویر : طنز شخصی تنبلی را تصور کنید که تلاش میشه دست اونو به کاری بند کرد ولی هربار از کاردست میکشد و محل کار ترک و دیگر به ان کار بر نمیگردد حتی دست اونو با نخ و بند به گاری میپیچیم باز از کار دست میکشد
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

حافظه
سه اصل بنيادين استفاده از تقويت‌کننده‌هاي حافظه عبارتند از؛ تصور، تداعي و موقعيت. با استفاده توامان از اين سه اصل مي‌توانيد سيستم‌هاي قدرتمندي براي تقويت حافظه ايجاد کنيد.
تصور: همان چيزي است كه براي ايجاد و تقويت روابط مورد نياز در درست كردن يادافزاهاي اثربخش (تقويت کننده‌هاي حافظه) به كار مي‌بريد. تصور شما آن چيزي است كه براي پديد آوردن يادافزاهاي قدرتمند براي خودتان به كار مي‌بريد. هر چه يك موقعيت را قوي‌تر تصور و تجسم كنيد، پايداري آن در حافظه شما بيشتر خواهد بود. تصويري كه در يادافزاي خود از آن استفاده مي‌كنيد مي‌تواند هر قدر كه مايل باشيد خشن، زنده يا احساسي باشد، البته تا زماني كه به شما در يادآوري و به خاطر سپاري كمك كند.
تداعي: روشي است كه با آن چيزي كه بايد به خاطر بسپاريد را به شيوه يادآوري آن پيوند مي‌زنيد. از راه‌هاي زير مي‌توانيد تداعي را انجام دهيد:
•    قرار دادن چيزها روي يكديگر
•    كوبيدن چيزها به يكديگر
•    ادغام تصاوير در هم
•    پيچيدن آنها دور يكديگر
•    چرخاندن آنها دور يكديگر يا واداشتن آنها به رقصيدن با هم
•    پيوند دادن آنها با استفاده از رنگ، بو، شكل يا احساس مشابه
براي مثال، مي‌توانيد عدد يك را با يك ماهي طلايي، با تصور كردن نيزه‌اي به شكل عدد يك براي شكار كردن آن ماهي، پيوند دهيد.
موقعيت: به شما دو چيز مي‌دهد: يك زمينه همگن كه مي‌توانيد اطلاعات در آن قرار دهيد تا با هم متناسب شوند و راهي براي جدا كردن يك يادافزا از يادافزايي ديگر. با قرار دادن يك يادافزا در شهري خاص، مي‌توانيم آن را از يادافزاي مشابه ديگري در يك شهر بزرگ مجزا كنيم. مثلاً با قرار دادن يكي در شهرضا و يادافزايي مشابه آن با تصاويري از تهران، مي‌توانيم آن دو را بدون رويارويي با خطر اشتباه شدن از هم جدا كنيم. مي‌توانيم ويژگي‌ها و جو اين مكان‌ها را هم براي تقويت حس مكان در يادافزاي خود بگنجانيم.

۱۳۹۳ خرداد ۱۴, چهارشنبه

سومين قدم تجربه



سومين قدم تجربه دانش يا تكنيك فرا گرفته شده ميباشد تجربه در آغاز هركار عامل حياتي به شمار مي آيد

۱۳۹۳ خرداد ۱۳, سه‌شنبه

دومین قدم موفقیت :تعیین الگو



دومين قدم تعيين الگو
اكنون كه تصميم گرفته ايم شاهد موفقيت را در آغوش بگيريم لوازم و ساز و كارهاي آن را فراهم مي كنيم
توني رابينز از روانشناسان معاصر مي گويد اگر كسي به هدفي دست يافته باشد اگر شما نيز مانند او بيانديشيد و در موقعيت او قرار گيريد شما هم ميتوانيد به آن هدف دست يابيد بنا براين مطالعه بازيها و تفسير هاي اساتيد بزرگي كه هنر و مهارت خود را به بهترين شيوه ممكن به منصه ظهور رسانده اند  و پيروي از خصوصيات و  الگوهاي بازكنان موفق  و متمركز شدن روي برجسته ترين ويژگي  هاي  آنها موفقيتهاي مشابهي را براي ما به ارمغان مي آورد، مردابي ها(بازكناني كه در سطحي درجا مي زنند) كه پوزيسيون بازيهاي انها در اثر ضعف هاي تكرار شونده هميشه صفرهاي جديدي به انها تحميل ميكند بايد به ريشه معضل كه فقدان مطالعه است توجه كنند و با مطالعه  بازیكنان بزرگ كه بر ضعف هاي  مشابه غلبه كرده اند را ه و روش غلبه برضعفهاي خود را پيدا كنند اين روش ان ها را سكون خارج ميكند و به قلل موفقيت رهنمون مي كند موفقيت با شانس ميانه اي ندارد بلكه فني است اكتسابي و هنري است آموختني پس هرچه سريعتر تكنيكهاي موفقيت را بياموزيد، براي كسب موفقيت بايد از روشها و استراتژيهايي كه در طول زمان به دست انسانهاي برگزيده و پيشرو آزموده شده است پيروي كنيد و تا سرحد امكان از منابع در دسترس چيزي بياموزيد هرگاه دقيقا اعمال و حركات مردمان موفق و متكي به نفس را تقليد كنيد به طور غير ارادي انديشه واحساس آنان در روح  و ذهن شما متبلور مي شود

اولین قدم برای رسیدن به موفقیت تصمیم است



اولين قدم براي انجام هر كاري تصميم به انجام آن كار است براي تصميم گرفتن اراده اي لازم است در حد آن تصميم دليل اينكه خيلي از بازيكنان در يك سطح مي مانند وديگر پيشرفت نمي كنند نداشتن اراده لازم جهت تصميم گرفتن است تصميم  يعني مصمم شدن براي انجام كاري بديهي درصورتي كه اراده انجام كاري نداشته باشيم نميتوانيم مصمم به انجام آن شويم پس نخستين قدم در راه سيستماتيك موفقيت گرفتن تصميم است يعني مصصم شويم كه به هدف خود كه همانا موفقيت است دست يابيم و ملزومات آن را فراهم كنيم  فرايند موفقيت در دو مرحله شكل مي گيرد الف موفقيت دروني كه نتيجه آن شخص احساس رضايت- آرامش و اميدواري دارد كه لازمه آن داشتن اراده اي پولادين براي غلبه بر مشكلات، اعتماد بنفس براي تداوم برنامه دانش و تكنيك براي اجراي ب- موفقيت بيروني شخص به اهداف دست ميبابد اين دو مرحله به نسبت زيادي به هم وابسته ايند و يا بهتر بگوييم هم ديگر را تكميل مي كنند يعني زماني كه شما داراي موفقيت دروني هستيد اين توان و قدرت را درخود حس ايجاد مي كنيد كه در جهت دستيابي به اهداف تلاش كنيد و هرچه موفقيت دروني شما بيشتر باشد تلاش شما تداوم بيشتري خواهد داشت  و درصورتي كه به هدفي دست يابيد رضايت و آرامش و حس پيروزي در شما تقويت ميشود و در آينده ميتوانيد به اين هدف بعنوان شاهد و مثالي از توانايي خود تكيه كنيد بهترين مثال شطرنجي در اين رابطه كاسپارو ف است تداركات گشايشي او در گذشته زبانزد همه شطرنجبازان بود(موفقيت گذشته) زماني كه آناند در يك بازی روي لوپز را انتخاب كرد كاسپاروف در زمان باقي مانده براي بازي با مهره سفيد در دور بعدي تمام تلاش خود را به كمك دستياران و رايانه هاي جهت يافتن حركتي ابتكاري و نو بكار بست( او بارها اين روش را تجربه كرده بود و برايش موفقيت به با آورده بود) زماني كه او به اين حركت كه رايانه ها هم ابتدا آن را رد كردند دست يافت آن را به عنوان سلاحي مخفي نگه داشت و در بازي بعدي آن را انجام داد او براي بازي تا حصول برتري تنها 5 دقيقه فكر كرده بود! زماني كه بازي خاتمه يافت او درب اتاق را از شدت اعتماد بنفس كه به غرور تبديل شده بود به هم كوبيد و به خبرنگاران گفت من حق دارم هر كاري بكنم نظر ديگران اهميت ندارد! موفقيت دروني او موفقيت بيروني را به او هديه كرد و موفقيت بيروني او به تقويت موفقيت دروني او انجاميد

ذهن مستعد یادگیری چگونه باید باشد

۱۳۹۳ خرداد ۱۲, دوشنبه

اصول تفکر سیستمی



اصول تفکر سیستمی


فکر سیستمی ، بسیار کاربردی بوده و نگرش انسان را نسبت به موضوعات تغییر می دهد . این تغییر نگرش و زاویه دید باعث می شود که نتایج متفاوت تری را به دست آوریم .
تفکر سیستمی یعنی دیدن موضوعات در غالب یک سیستم ...
به طور خلاصه سیستم به مجموعه ای از جزء هایی گفته می شود که با تعامل یکدیگر یک کل را بوجود می آورند . و کل بدون هر جزء ناقص است . هر سیستم شامل ورودی ، خروجی ، پردازش و بازخورد می باشد .
در آینده بیشتر درباره این مطلب صحبت خواهم کر
د

۱۳۹۳ خرداد ۹, جمعه

هیچوقت مایوس نشو

Never say goodbye when you still want to try.
Never give up when you still feel you can take it.
Never say you don’t love a person when you  can’t let go.
هیچوقت تمام نکن وقتی هنوز می خواهی بجنگی
هیچوقت مایوس نشو وقتی هنوز می خواهی بدستش بیاوری
هیچوقت به کسی نگو دوستت ندارم وقتی نمی توانی ازش دل بکنی

انسان های موفق


انسان های موفق کارهای بزرگی انجام نمی دهند بلکه آن ها کارهای کوچک را به  طریقی بزرگ انجام می دهند .

روزی یک کودک چهارساله ی نا شنوا در حالی که یادداشتی از معلمش در جیب داشت به خانه آمد «تامی شما برای یادگیری -خیلی عقب مانده است -او را به مدسه نفرستید » . مادرش نوشته را خواند و جواب داد :«تامی من برای یادگرفتن عقب مانده نیست - من خودم به او یاد می دهم ».تامی بزرگ شد وتوماس ادیسون بزرگ شد . توماس ادیسون سه ماه آموزش رسمی دید . او نسباْ نا شنوا بود .

احساس و تفکر

به نظر من احساس مرحله عالي تفكر است و برخلاف خيلي ها معتقدم كه احساس نه تنها نفي كننده تفكر نيست بلكه مرحله بسيار بسيار سرعتي تفكر است جايي كه تفكر به سرعت به پيش ميرود احساس بوجود مي آيد گرچه ممكن است احساس با واقعيت منطبق نباشد براي مثال حتما شنيده ايد كه  دوستتان(يا خودتان) گفته  در اولين برخورد با شخصي از او خوشش نيامده و ممكن است حتي بعدها به بهترين دوستش  تبديل شده باشد. چرا؟ اين مربوط به يك تجربه دور از شخصي با شباهت هاي فرد جديد بوده است  مثلا ممكن است  معلم رياضي او  در دوران راهنمايي قيافه اي شبيه اين شخص داشته و اتفاقا نمرات  او هم  خوب نبوده و معلم هميشه او را تحقير و تنبيه نموده و او مجبور بوده اين زمان هاي كند گذر را تحمل كند حال كه شخص جديد را ديده گرچه معلم را فراموش كرده اما تعميم در ذهن او برقرار شده است پس در اينجا ميبينم كه احساس برمبناي تجربه ويك فرايند فكري بسيار سرعتي رخ داده حتي علم  روانشناس اين نمونه را به دوران طفوليت نيز تعميم ميدهند مثل كودكي كه پدر مريضش را درپيراهن آبي ديده و شاهد رنج و عذاب او بوده ممكن است بدون بياد اوردن پيراهن پدرش هميشه از رنگ آبي بيزار باشد  هدف از اين توضيح مختصر رابطه احساس و تفكر و نقش ان در ماندگاري مطالب در ذهن است علاقمندان ميتوانند بصورت گسترده تري مباحث روانشناسي از قبيل سايكو سيبرنتيك و N.LP  را پيگيري نمايند
قبلا پرسيده بودم ايا مسئله ساودرا يا مات مختنق در ذهن شما مانده است به احتمال زياد شما خواهيد گفت بله چرا
شدت احساس اوليه:
مطالب در حافظه براساس كدهاي حسي ذخيره ميشود براي مثال شماپارسال  آهنگ زيبايي را از مثلا آقاي شجريان در شمال و در كنار ساحل زيباي خزر شنيده ايد و امروز وقتي همان آهنگ را ميشنويد ساحل زيباي خزر براي شما مجسم ميشود بعبارتي رابطه حسي شنيداري و  بصري شما با هم ارتباط برقرار كرده و هرچه در ان زمان كه اين آهنگ را براي اولين بار شنيده ايد تمركز شما بيشتر بوده و و كانالهاي حسي شما فعال تر بوده ماندگاري اهنگ و احساس شما در نخستين شنيدن بيشتر خواهد بود به همين خاطر است كه وقايع تاثير گذار گاها تا سالها و شايد پايان عمر در ذهن ما مي ماند حال اگر از شما بپرسند دردر شاد ترين روززندگيتان در كجا بوديد و چه ميكرديد با حالتي شاد و گردش خون مناسب و صورتي بشاش جزئيات را شرح خواهيد داد در مورد شطرنج نيز همين صادق است چيزي كه باعث شد كه من به شطرنج علاقمند شوم كتاب بابي فيشر و شطرنج اثر آقاي سالور بود اين كتاب علي رغم انكه تفسير هاي ان براي بازيكنان مبتدي مناسب نبود اما شرح مسابقات و هيجاناتي كه اين كودك نابغه ايجاد  مي نمود خود مرا به چيدن چندين باره بازيها راغب كرد اما چه مطالبي بدون مراجعه مجدد به كتاب در ذهنم ماند خوب اول از همه دفاع گرونفلد او در مقابل بيرن سپس بازي وي با نايدروف كه با دفاع سيسيلي او را در 21 حركت مات كرده( فيشر شب قبل گفته بود كه من اورا در 21 حركت مات ميكنم و اورا در 21 حركت مات كرد ايجاد هيجان و تنش !!{شدت احساس اوليه!!} نايدروف گفته بود كه قدرت است او ر F5 بيشتر از يك رخ بود!! شدت احساس اوليه) و تعداد ديگر بستگي به شدت و ضعف احساس اوليه اي كه از بازي هايش داشته ام
بنابراين نخستن برخورد شما با پوزيسيون بسيار تعيين كننده است اين پوزيسيون را با چه شدت احساسي به ذهن ميسپاريد
به همين خاطر است كه مسئله ساودرا در ذهن شما مي ماند شما انتظار اوردن وزير داشته ايد اما ناگاه تنها با دو مهره برابر كه همه چيز حاكي از مساوي است تنها به خاطر موقعيت نامناسب يكي از مهره ها( اگر موقعيت يك مهره بد باشد كل پوزيسيون بد است لاسكر!!!) اين سفيد است كه ميبرد
خلاصه مطلب اين كه از حفظ نمودن طوطي وار بازيها و واريانتها خودداري كنيد چون  بدون تكرار پس از 24 الي 48 ساعت همگي فراموش ميشوند و ماندن انها در ذهن با كوچكترين جابجايي مطالب باعث بهم ريختن نظام حافظه شما ميشود سعي كنيد مطالب مفيد كه با توضيح كافي ارائه شده اند با ذهني سرشار از احساس به ذهن بسپاريد براي اين كار تنها كافي است  واريانت يا پوزيسيون را با مربوط كردن ان به عناصرو  مطالبي كه قبلا فرا گرفته ايددر ذهن ماندگار كنيد و به پوزيسيون هاي جديد تعميم دهيد كه حتي ميتواند به تفكر استقرايي(تعميم مطلبي از موضوعي  به موضوع ديگر- مثلا  مانور Rg8-Bb7-Qa8-pg5!!  در ساختار جوجه تيغي  سيسلي كه توسط يوسوپف از بازي  شروع لارسن فيشر با رنگ معكوس اقتباس كرده بود –شطرنج پوزيسيوني اثر دورتسكي}هم بيانجامد
مطلب ديگر اينكه  فراگيري يك مطلب درست مثل بايگاني نمودن يك پرونده است
ابتدا شما مطلبي را فرا ميگيريد( تشكيل پرونده) سپس ان را بخاطر ميسپاريد- اندوزش( قراردادن پرونده در فايل) و دراينده نياز به ياد اوري ان داريد( در اوردن پرونده از فايل) هرچه شما در مراحل 1 و 2 نظم دقت و تمركز بيش تري داشته باشيد مرحله بازيابي اسانتر خواهد بود.

سیاره من

هر یک از ما ذهنی دارد که همه دار و ندار ما محسوب میشود  من اسم این ذهن را سیاره گذاشته ام سیاره ای که چگونگی آن چگونگی زندگی ما را رقم میزند اگر ذهنی آشفته داشته باشیم زندگی آشفته واگر ذهنی پاک ، سالم تمیز ومنظم داشته باشیم زندگی پاک سالم و منظم خواهیم داشت از این پس از این سیاره مینویسیم که چگونه از سیاره محافظت کنیم
-------------------


یک لیست از  "انجام نمی دهم" ها بسازید
. آماده کردن یک لیست است که شامل تمام چیزهایی که شما وقت خود را برای آنها هدر می دهید
فراموش نکنیم که وقت طلاست زباله نیست
 کارهای بی فایده، جلسات غیر ضروری، تماس های تلفنی بی ارزش، و غیره. سپس آن را در کنار   در محل کار نصب
به همراه داشتن یک دفترچه یاداداشت و خودکار: کاری که ادیسون انجام میداد به محض این که ایده خلاقانه ای یا فکر جالبی به ذهن شما رسید آن را یادداشت کنید و در زمان مناسب به آنالیز آن بپردازید
تمرین سخنرانی
باید بتوانید توضیح دهید که شما چه کسی هستید. شما چه کار انجام میدهید. چه ایده ای دارید و چگونه دیگران ممکن است از استعداد منحصر به فرد شما بهره مند گردند این تمرین را در 30 ثانیه انجام دهید سپس تمرین کنید و آن را به 15 ثاینه کاهش دهید  این تمرین شمارا تیز می کند (درست مانند چاقویی که نیاز تیز شدن دارد) این یک تمرین صادقانه و جالب و دقیق است
افتتاحیه
روز خود را با ذهن باز آغاز کنید
یک فنجان چان داغ و یک تعمق و تفکر عمیق، یک پیاده روی کوتاه و تعمق وتفکر همراه آن، ویا خواندن و همراه با تفکر و تعمق شروع روز با ذهن باز- جسم و ذهن تان را برای فعالیت آماده میکند
اختتامیه
دانستن اینکه چه وقت پایان کار است
تلاش کنید پایان دادن به فعالیت های هرروز یه یک شیوه باشد
مرتب کردن میز- خاموش کردن و مرتب کردن رایانه . یادداشت چه چیزهای برای فردا نیاز است
این سه چیز را کنترل کنید
ابهام-عدم قطعیت-نوسان
اینها پروژه ها را تخریب و پول ها را بر باد میدهند 
یاد گرفتن
تبدیل به یک ماشین یادگیری شوید
 از زمانهای مرده استفاده کنید- داخل اتوبوس و...- از کتابهای صوتی استفاده کنید به کلاس بروید در کنفرانس های مفید شرکت کنید علاوه بر موفقیتهای که یادگیری برای شما به ارمغان میاورد مطالعات نشان میدهد کسانی که بیشتر مطالعه می کنند بیشتر عمر میکنند
شکست خوردن خوب است ! شکست نخوردن خوب نیست!
اگر شما شکست نخورید نمیتوانید یاد بگیرید
شناختن اشتباه به شما کمک می کند که ایده و طرح خود را بهبود بخشید
اگر شما شکست خورده اید بخاطر  این است  که به اندازه کافی تلاش نکرده اید-سخت کارکنید!-
از تقویم خود محافظت کنید
مطمئن باشید که  وقت خود را برروی اولویت اول و دوم خود متمرکز کرده اید
از خود بپرسید" وقت خودرا چگونه صرف میکنید"
شما تقویم خودتان هستید بنابراین با تقویم و برنامه ریزی هایتان با احترام برخورد کنید
بدبین باشید! زمان خوب  میگذرد
خوشبین باشد! زمان بد    میگذرد
هرگز به انکه جلوتر از توست نگو میتوانی اورا در زمان مناسب شکست دهی
فقط کار خود را به نوبه و زود انجام دهید و شبیه یک قهرمان (قهرمانان باستان)
قبل ازانقضا مهلت  و بیشتر از قولی که داده اید عمل کنید
سریع باشید اما عجله نکنید
این یکی ازمن نیست از مربی افسانه ای تیم بسکتبال UCLA  جان وودی است  دوباره آن را بخوانید در باره آن فکر کنید
پاسخ به ایمیل در سریع ترین زمان
حتی اگر پاسخ شما این است که " من دارم  برمی گردم نزد شما"(اشاره به کم اهمیت بودن پاسخ است که چون برمیگردد نیاز  به پاسخ ایمیل نیست) سعی کنید ظرف 24 ساعت ایمیل ها را پاسخ دهید این باعث میشوداز کسانی که به ما حسن نیت دارد قدردانی کنیم اغلب ما این قانون را نقض میکنیم
10 دقیقه از روز را باصدای بلند بخندید
خواندن کتابهای کمدی، جوک، فیلم، نگاه کردن به عکس های قدیمی خود و آشنایان خلاصه اینکه 10 دقیقه با صدای بلند بخندید
روز جمعه
یک روز درهفته که کار ندارید به خود و خانواده  اختصاص دهید این برای روحیه شما خوب است برای کار شما هم خوب است
جمعه شب
اگر شما هم مثل 99 درصد از مردم که ترس روز شنبه باعث بی خوابی آنها میشود هستید باید بگم که به بیماری وحشت از روز شنبه دچار هستید! این بیماری شروع آن از 4:30 روزجمعه  و در یازده شب به اوج میرسد  زمانی که میخواهید به خواب بروید از خود بپرسید آیا من مبتلا به بیماری وحشت از روز شنبه هستم  اگر چنین است ممکن است شما کاری را اشتباه انجام داده باشید  اما اگر شما چنین احساسی نداشته باشید  و اگر در حال دروغ گفتن در تخت خواب هستید شما خودتان میدانید
اگر از فردا ترس ندارید و درواقع به دنبال جلو رفتن هستید شما در مسیر درست قرار داردی
کار هوشمندانه تر سخت تر نیست
work smarter not harder
کار هوشمندانه سخت تر نیست 
برگفته از مجله تایم    مترجم نیک اندیش


برچسپ ها- ذهن - تصویر ذهنی- مدیریت- کار- هوش